سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ازامام خلقت تا امام امت
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : یکشنبه 91 خرداد 14
زمان : ساعت 4:18 عصر

گرچه اندر دل هرذره تمنای تو بود

سینه کعبه دلدار فقط جای تو بود

بعد احمد به همه خلق (و رب الکعبه...)

نه کسی هست و نه بودست که همتای تو بود

پیش از خلق همه هستی و ملک و ملکوت

در عدم افضل اعمال تماشای تو بود

علت بخشش آدم زخطایی که نمود

حذف گندم ز سر سفره دنیای تو بود

آنکه در طور همی پاسخ موسی می‌داد

صوت داوودی و آن لحن دل آرای تو بود

آن همه حسن و ملاحت که به یوسف دادند

عکسی از آینه  چهره زیبای تو بود

اثری را که خدا در دم عیسی بنهاد

قدری از جذبه و تأثیر نفس‌های تو بود

شب معراج به هر ره که گذر کرد نبی

زابتدا تا به سر انجام رد پای تو بود

تو ید اللهی و اسلام اگر پابرجاست

همه از مرحمت دست توانای تو بود

نه گزاف است که گویند به هنگام طواف

احترام حرم از لطف قدم‌های تو بود

همه را طوف ولادتگه تو واجب شد

تا بدانند که مقصود تولای تو بود

***

اگر امروز به دل مهر خمینی داریم

زین سبب شد که دلش منزل و مأوای تو بود

اگر از مهر جمالش دلمان شد پر نور

چون نمایان زرخش جلوه سیمای تو بود

دمی اندر ره دین ترس به دل راه نداد

بس که دل باخته رسم تو و رای تو بود

در دلش هیچ هیاهوی مؤثر نفتاد

زان که او را سر شوریده زغوغای تو بود

جمله با دل آرام که او گفت و برفت

سّر قلبی ست که مشمول تسلای تو بود

 

 




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر


راز طواف
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : یکشنبه 91 خرداد 14
زمان : ساعت 9:43 صبح

سالها بود که این راز نمی فهمیدم
موسم حج به حرم دور چه می گردیدم
مروه را تا به صفا سعی چه سودم می داد
سنگ برداشتن و رمی چه سودم می داد
حلق و احرام و منا و عرفات و تقصیر
تلبیه،زمزمه و ذکر ودعا و تکبیر
این همه بارش دستور خداوند چرا؟
که چنین گوی و چنان باش و زبان بند چرا؟
نه مرا زهره که این راز بگویم با کس
نه ز حی ازلی سر زند افعال،عبس
من در اندیشه که این کار عجب مشکل شد
که سر انجام  مراد و فرجی حاصل شد
هاتفی گفت که در کشتی جان نوحی هست
این که گفتی همه جسم است ،در آن روحی هست
سر تراشیدن و قربانی و رمی جمرات
ذکر و تسبیح و مناجات و وقوف عرفات
استلام حجر و منزلت رکن و مقام
این همه اوج و فرود ،آن همه تنزیل و قیام
آنکه گفته است فقط (سنگ نشانیست) بجاست
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
مروه و سعی و صفا را بنگر چون باشی
این ره منزل لیلی ست چو مجنون باشی
هیچ در راه خداوند زخود دل نکنی
سنگ تا بر سر شیطان هوایت نزنی
حال باید ز یقین جلوه به ذاتت بدهند
قدحی معرفت اندر عرفاتت بدهند
در منا کعبه دل قبله افلاک شود
گر که خالی دلت از هرچه که ناپاک شود
شامل لطف خداوند جلی میگردی
به مطاف آمده و دور علی میگردی
در طواف حرم اینگونه که برمی آید
اولین فکر که آندم به نظر میآید
سند دل چو به نام پدر خاک زنی
کعبه هم باشی اگر سینه خود چاک زنی
همه را هست دلی خانه دلدار هوس
و خدا خانه خود را به علی داده و بس
مادر روح خدا را زحرم دور نمود
بهر مولا در این خانه ز دیوار گشود
در جهان کیست چنین پاک و مقدس باشد
گر که در خانه کسی هست همین بس باشد
هر که روشن دلش از نور ولایت نشود
پای در کعبه نهد باز هدایت نشود




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید


بحر طویل ولادت امیر المومنین علی علیه السلام(قسمت دوم)
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : چهارشنبه 90 خرداد 25
زمان : ساعت 3:5 عصر

 

علی در دل کعبه گهری شد؛و چه نیکو سحری شد؛ و القصه سه روزی سپری شد.خلائق همه در حال طواف است ونگاه همگان سوی شکاف است ؛وناگاه کسی گفت ببینید ؛عروس نوه عبد مناف است،ندیدید که چون شد ؟و زدیوار برون شد؟زحیرت همه را عقل جنون شد،و دیدند سوی خانه روان بود و سه روز دگر از دیده مخلوق نهان بود،زچیزی نگران بود.چرامی نکند باز دوچشم و نگه غیب نمارا؟

دل فاطمه زین غصه شکستست؛به کاشانه  نشستست،و در بر همه بستست؛که ناگاه بدو گشت اشارت،ورسید از سوی الله بشارت،که برخیز؛دگر غصه سر آمدو دعارا اثر آمدوبهر تو چه نیکو خبر آمدوصدایی ملکوتیست که از پشت در آمد،که گشایید به من باب،منم بر دلتان تاب،منم دلبر ارباب،منم صاحب مسند،منم حامد احمد،منم خواجه لولاک محمد،کنون آمده ام تا برهانم ز غم و رنج شمارا.

امینم،خدا را بخدا حبل متینم،و سر سلسله اهل یقینم، کنون آمده ام تا که نه طفل تو همه خویش ببینم،بشد فاطمه مدحوش و خود کرد فراموش ،ولی را به نبی دادو محمد بگرفت و زشعف نفس خودش را همه بگرفت در آغوش،علی چشم گشود و به لبش ذکر خدا بود ،پس از حمد و ثنای احد واحد معبود ،همی کرد نگاهی به رخ احمد محمود ،بینداخت به دل شور و نشورش،صحف خواند و زبورش،زتورات و زانجیل بخواند آیه نورش،جهان گشت همه محو تجلی ظهورش،و خواند از طرف خالق رحمان،ولی پیشتر از بعثت جانان،ز نازل نشده مصحف یزدان،ز بر آیه قرآن،که قد افلح او نیست ،مگر شیعه مارا. 




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر


بحر طویل ولادت امیر المومنین علی علیه السلام(قسمت اول)
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : چهارشنبه 90 خرداد 25
زمان : ساعت 3:2 عصر


شب از نیمه گذشتست؛همه خلق جهان دیده ببستست ومکه به امید قدحی نور نشستست؛ سکوتست و سکوتست و بجز این خبری نیست ؛ ز مردم اثری نیست و در مکه کنون رهگذری نیست؛که ناگاه صدایی ز ورای عدم آمد؛صدای قدم آمد؛به سوی حرم آمد؛مگر کیست ؟که اینگونه قدمهاش متین است؛و فرش ره او بال و پر روح الامین است؛ملائک زده بر پاقدمش آب؛وافتاده به زیر قدمش صورت مهتاب؛زشوق رخ او رکن و مقام و حرم و کعبه چه بیتاب؛بسی ولوله افتاده محیط و عدم و ارض و سما را.

ببین کیست که از خلق بریدست؛کنار از همه مخلوق گزیدست؛ورنگ از رخ دلجوش پریدست؛وآرام به دیوارو بر کعبه رسیدست؛ صدایی زدل بیت خدای احد آمد؛ملائک همه والشمس بخوانید که بنت اسد آمد؛نه بنت اسد؛ام اسد آمد؛ز ره مادر مرآت خدای صمد آمد.به رخ دید گلابش؛وچنین کرد خطابش که الا حامله نور؛منم خانه حق کز قدمت بس شده مسرور؛الا حضرت نستوه؛مبادا به دلت غصه و اندوه؛بنه برسرم اکنون زشرافت سر پارا.

ولی فاطمه ازغم گله اش بود؛وقدری زدر خانه حق فاصله اش بود؛که این راه کمی دور تر از حوصله اش بود.چو این دید خداوند سوی کعبه نظر کرد؛و او را زغمش زود خبرکرد؛که ای کعبه به خودآی،ببین فاطمه دوراست زدر؛ باب دگربر رخ این مومنه بگشای.چو بشنید چنین آن حرم پاک؛بزد نعره به افلاک؛وزد بهر علی سینه خود چاک،که ارادت کند اثبات به نزد همگان شیر خدارا.




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید


مدح امیر المومنین علی علیه السلام
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 90 خرداد 23
زمان : ساعت 4:36 عصر

علی(ع) ظهوروتجلیّ آیت الکبری

ولیّ بی بدل جن و آدم و حورا

انیس و مونس احمد(ص) به لیله الاسری

یگانه لیلیِ مجنونِ حضرت زهرا(س)

مدام ذکر لب اهل عالم بالا

علی،علیُّ،علی،عالیُ،علی،اعلا

بگو که کیست جلوه یزدان نمای پا تاسر

وصی و نفس نبی، روح و جان پیغمبر

قسیم جنت و دوزخ به عالم محشر

ملیک روضه رضوان و ساقی کوثر

علیست صدره نشین زمین و عرش و سما

علی معلم آدم به علّمُ الاَسما

علیست باحق و حق باعلی بود الحق

که خانه زاد حقست وبود به حق ملحق

زنام عالی اعلا علی بود مشتق

علیست حقّ تمام و حقیقت مطلق

تمام خلق چو گرد وغبار و او چون نور

طواف گَرد مطاف رخش زراهی دور

هر آنکه مثل تو دارد سراغ، بسم الله

وآنکه چون تو شبش را چراغ،بسم الله

بگردد او به حجاز و عراق ،بسم الله

به سیر عرش رود با براق،بسم الله

هر آنکه غیر تو بگزید در گناه افتاد

چو کورعصا کش کوری شد و بچاه افتاد

منو گزیدن غیر از تو یار حاش الله

کنار غیر تو گیرم قرار حاش الله

نباشدم به سرای تو بار حاش الله

به دل نباشد از عشقت شرار حاش الله

منو گدائی غیر از در شما هرگز

خورم شراب جز از کوثر شما هرگز

 




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر


آنسان گذشت
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : چهارشنبه 89 شهریور 10
زمان : ساعت 1:2 عصر

او رفت و از فراق دل ما کباب شد

گلهای باغ فاطمه یک یک گلاب شد

صحرا و دشت یکسره دریا شده زاشک

در یا تمام لجه گلگون حباب شد

نفرین حق به زاده ملجم که شام قدر

آمال شیعه یکشبه نقش برآب شد

بیچاره او که هیچ ندانست این گناه

آنسان کبیره بود که نتوان حساب شد

وقتی طبیب زخم سرش را نگاه کرد

رنگش پرید و گفت که مولا جواب شد

زینب صبور بود ولی بعد از این سخن

پشتش خمید و خانه صبرش خراب شد

چشمی که شهر کوفه ندیدست خفتنش

دیشب دگر برای همیشه به خواب شد

مویش اگر چه در تب حجران سپید بود

اما به وقت وصل زخونش خضاب شد

تا جای کهنه جامه او را کفن گرفت

از غصه اشک چشم حسن خون ناب شد

در هم شکست رکن هدایت ز پای بست

تا در تراب پیکره بوتراب شد

عزم جنان نمود قسیم بهشت و نار

مهمان بزم حضرت ختمی ماب شد

آن شب سر علی زجفای عدو شکست

در کوفه سر شکستن از آن لحظه باب شد 

القصه این سه روز چه بگذشت بگذریم

تنها همین بدان که دل سنگ آب شد

آنکو مرا به عشق علی مبتلا نمود

یادش بخیر بانی کار ثواب شد




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید


واسه چی شیر میارن
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : سه شنبه 89 شهریور 9
زمان : ساعت 2:3 عصر

یتیمای کوفه امشب واسه چی شیر میارن

حالا که برا شفا دیگه شده دیر میارن

ای خدا کدومو باور بکنم  شیرشونو

یا روزی که برا اصغر رباب تیر میارن

چه جوری  باورکنم یه روز همین گریه کنا

برا بچه های زهرا غل و زنجیر میارن

ایناکه نون و نمک خورده حیدرن چرا

کربلا سر می برن هرکیو که گیر میارن

ای خدا چی بسر دلای کوفیا میاد

که سر شیر خواره رو رو سر شمشیر میارن

یعنی این مردمی که واسه علی دست به دعان

همونان که سر آقا رو باتکبیر میارن

آره انگار واقعیت همینه بخوای نخوای

همینان که کربلا کشته هارو زیر میارن

یتیمایی که نمک خورده مرتضی بودن

یه روزم خرما و نون برای تحقیر میارن

چه جوری بگم که این مردای بی غیرت پست

چه بلایی به سر زینب دل گیر میارن




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر



مرجع دریافت قالب ها و ابزارهای مذهبی
Design By : Ashoora.ir


 

پایگاه جامع عاشورا