سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
عجیب نیست؟
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : جمعه 91 اردیبهشت 29
زمان : ساعت 12:4 صبح

 

آقا غریب هستی و اصلا عجیب نیست

از غربت علی دل تو بی نصیب نیست

بس نامه ها شبانه نوشتی من الغریب

ای آخرین حسین ...برایت حبیب نیست!

هل من معین غربت تو می رسد به گوش

مردی برای پاسخ هل من مجیب نیست

این روزها فتنه فراگیر گشته است

اما یکی به فکر دوا و طبیب نیست

آهسته تر به گوش تو می گویم ای عزیز

در انتظار روی تو یک بی شکیب نیست

دکان زدند پای شما خود پرستها

آقا نیا دعای فرجها نجیب نیست

حالا اگرچه فصل بهار آمده ولی

هرگل که بی تو باز شود دلفریب نیست

 




برچسب ها: امام زمان(عج) (11)، | نظر بدهید


ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : پنج شنبه 91 اردیبهشت 21
زمان : ساعت 6:38 عصر

 

سحر گهان که چمن بی قرار بلبل بود

مشام باد صبا پر زعطر سنبل بود

قنوت دست سحر غرق در توسل بود

به لب شکوفه تسبیح در تغزل بود

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را انیس و مونس شد

زشوق دیدن او غنچه زد گریبان چاک

فتاده ولوله ای در تمامی افلاک

نهاد نور سماوات تا قدم بر خاک

نمود جلوه حدیث شریفه لولاک

خدا به خاطر خلق صدیقه اطهر

نموده خلق جهان و محمد و حیدر

جمال دلکش رویش بود خدا منظر

زبعد آمنه بر مصطفی شود مادر

جز او کجاست کسی کفو حضرت حیدر

ولی شناس و ولی یاور و ولی پرور

خدا ببین که چه منت نهاده بر سرمان

اجازه داده خطابش کنیم مادرمان

انیس و هم نفس فاتح حنین آمد

سرور قلب نبی فخر عالمین آمد

عزیز جان حسن مادر حسین آمد

دبیر مکتب و الگوی زینبین آمد

به وصف جلوه حسنش بس اینکه او حوراست

ثبوت درس جهادش قیام عاشوراست

 




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر بدهید


شعر یادواره شهید عبد الحسین برونسی
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : سه شنبه 91 اردیبهشت 19
زمان : ساعت 6:54 عصر

خوشا بحال شهیدی که سوی او برود...

برای دیدن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید




برچسب ها: شهدا (8)، | نظر بدهید


ببین یار خداست
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 11
زمان : ساعت 6:50 عصر

 

باز است در توبه که غفار خداست

خود پرده دری مکن که ستار خداست

عمری پی غیر او دویدی چندی

پا در ره او بنه ببین یار خداست

مجنون همه عمر از پی لیلی رفت

بیچاره ندانست که دلدار خداست

هر ظرف شکست بی بها شد اما

رو کن دل بشکسته خریدار خداست

عاصی به بر خلق ندارد قربی

آن کس که کشد ناز گنه‌کار خداست

جرمی اگرت هست به دیوان عمل

با غیر مگو که سر نگهدار خداست

شب خیز و انابه تا سحرگاه نما

کآن دم همه غافلند و هشیار خداست

از خلق نیاید گرهی واکردن

آن کس که گشاید گره از کار خداست

کس بهر من و تو نخورد خون دلی

گرهست کسی یکی ست غمخوار خداست




برچسب ها: پند (7)، | نظر بدهید


معنای حسن ظن به خدا
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 11
زمان : ساعت 4:14 عصر

امام صادق(ع) فرمود:

حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَکَ]کافی، ج2، ص72 – وسائل الشیعه، ج15، ص230 – بحارالانوار، ج67، ص [367
ترجمه:
حسن ظنّ به خدا این است که : جز به خدا امید نداشته باشی و جز از گناه خویش نهراسی
. 

ای آنکه تورا دین نبی آیین است

معنای امیدواری از حق اینست

مومن همه جا قرین با خوف و رجاست

خوش بین به خدا ولی به خود بد بین است




برچسب ها: پند (7)، | نظر


بغض از فاطمیه جامانده
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 11
زمان : ساعت 12:29 عصر

آن شب که جسم دخت نبی را زخانه می‌بردند
تاب و توان و جان علی را زخانه می‌بردند
تب‌دار و اشک‌بار و شب تار و بی قرار
دریای دردهای علی را کرانه ...می‌بردند
آن نیمه شب بهانه خلق تمام خلقت را
بر شانه های زخمی دل بی بهانه می‌بردند
روشن‌ترین نشانه آیات نور راآرام
با جسم پر نشان بسوی بی نشانه می‌بردند
بر شانه های خیل ملک زیر نورروشن ماه
خورشید را به خاک‌سپاری شبانه می‌بردند
تنها نه اینکه همسر مولاومادر حسنین
روح تمام کون و مکان را به شانه می‌بردند
ما داغدار غربت آل کساء شدیم همه
زآن دم که دست بسته علی را ز خانه می‌بردند
اهل سقیفه زآتش این درب نیم سوز
تا خیمه های زینب کبری زبانه می‌بردند
از کوچه های شهر مدینه به دست خفاشان
بهر سه ساله دخترکی تازیانه می‌بردند
باور کنید گر آن میخ در امان می‌داد
هرگز سر حسین سرِ نیزه‌ها نمی‌بردند
سوی یزید ازین سفر شوم قوم پلید
رأس عزیز فاطمه را نوبرانه می‌بردند




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


گریه کرده ایم
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 4
زمان : ساعت 11:48 صبح

عمری زداغ ماتمتان گریه کردهام
در فاطمیه غمتان گریه کردهایم
زانوی غم به سینه فشردیم وهم نوا
با همسر مکرمتان گریه کردهایم
از شام گاه تا سحر آهسته مثل شمع
بر این عروج کم کمتان گریه کردهایم
هر شب میان صحن حسینیه همچو ابر
بر گریه های نم نمتان گریه کردهایم
هر روز پای چرخش این چرخ آسیاب
با ناله دمادمتان گریه کردهایم
با یاد چادری که دمی پس نرفته بود
همراه بغض محرمتان گریه کردهایم
عمری ست پا به پای حسن بین کوچهها
برقد و قامت خمتان گریه کرده ایم
ما قرنها چو آدم و نوح نبی و خضر
بر عمر کوته و کمتان گریه کردهایم

***
این روزها اجازه گرفتیم از شما
حتی اگر محرمتان گریه کردهایم




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر



مرجع دریافت قالب ها و ابزارهای مذهبی
Design By : Ashoora.ir


 

پایگاه جامع عاشورا