سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
فبای الاءربکماتکذبان
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : چهارشنبه 89 شهریور 17
زمان : ساعت 4:36 عصر

سلام دوستان یه هدیه برای عید فطر براتون در نظر گرفتم که خیلی قیمتیه!!!

حتما می پرسید چی هست؟

یه کلیپ براتون گذاشتم که توی اون یه طوفان شدید دیده میشه که به احترام زمین کربلا ... اصلا خودتون ببینید

عجله نکن اینجا کلیک کن




برچسب ها: متفرقه (5)، | نظر بدهید


مثل همیشه
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : یکشنبه 89 شهریور 14
زمان : ساعت 3:40 صبح
جرمم تماشا می کنی مثل همیشه
در عفو غوغا می کنی مثل همیشه
عبد بدی هستم ولیکن باز هم تو
با من مدارا می کنی مثل همیشه
غرق گناهم لیک می دانم دوباره
دردم مداوا می کنی مثل همیشه
پرونده ام اینجاست پیش رویت آیا؟
نا خوانده امضا می کنی مثل همیشه؟
گشتم،عمل مستوجب لطفت ندارم
اما تو پیدا میکنی مثل همیشه
خاموش بهرم آتش خشم جحیمت
بانام زهرا می کنی مثل همیشه
وقت گرفتاری که پیش تو می آیم
از من گره وا می کنی مثل همیشه
از بار عصیان من نمی بخشم خودم را
تو باز حاشا می کنی مثل همیشه
هر گاه می نالم به درگاهت زنفسم
دل را تسلا می کنی مثل همیشه
من بنده ام کارم گنه گردیده اما
تو کار مولا میکنی مثل همیشه
با اینکه می دانی حسابم سخت گشته
از چه تقلا می کنی مثل همیشه
من دور گردم ازتو اما باز هم تو
در من تجلا می کنی مثل همیشه
از بس کریمی قطره قطره اشک من را
در اجر دریا می کنی مثل همیشه



برچسب ها: مناجات (7)، | نظر بدهید


آنسان گذشت
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : چهارشنبه 89 شهریور 10
زمان : ساعت 1:2 عصر

او رفت و از فراق دل ما کباب شد

گلهای باغ فاطمه یک یک گلاب شد

صحرا و دشت یکسره دریا شده زاشک

در یا تمام لجه گلگون حباب شد

نفرین حق به زاده ملجم که شام قدر

آمال شیعه یکشبه نقش برآب شد

بیچاره او که هیچ ندانست این گناه

آنسان کبیره بود که نتوان حساب شد

وقتی طبیب زخم سرش را نگاه کرد

رنگش پرید و گفت که مولا جواب شد

زینب صبور بود ولی بعد از این سخن

پشتش خمید و خانه صبرش خراب شد

چشمی که شهر کوفه ندیدست خفتنش

دیشب دگر برای همیشه به خواب شد

مویش اگر چه در تب حجران سپید بود

اما به وقت وصل زخونش خضاب شد

تا جای کهنه جامه او را کفن گرفت

از غصه اشک چشم حسن خون ناب شد

در هم شکست رکن هدایت ز پای بست

تا در تراب پیکره بوتراب شد

عزم جنان نمود قسیم بهشت و نار

مهمان بزم حضرت ختمی ماب شد

آن شب سر علی زجفای عدو شکست

در کوفه سر شکستن از آن لحظه باب شد 

القصه این سه روز چه بگذشت بگذریم

تنها همین بدان که دل سنگ آب شد

آنکو مرا به عشق علی مبتلا نمود

یادش بخیر بانی کار ثواب شد




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر


واسه چی شیر میارن
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : سه شنبه 89 شهریور 9
زمان : ساعت 2:3 عصر

یتیمای کوفه امشب واسه چی شیر میارن

حالا که برا شفا دیگه شده دیر میارن

ای خدا کدومو باور بکنم  شیرشونو

یا روزی که برا اصغر رباب تیر میارن

چه جوری  باورکنم یه روز همین گریه کنا

برا بچه های زهرا غل و زنجیر میارن

ایناکه نون و نمک خورده حیدرن چرا

کربلا سر می برن هرکیو که گیر میارن

ای خدا چی بسر دلای کوفیا میاد

که سر شیر خواره رو رو سر شمشیر میارن

یعنی این مردمی که واسه علی دست به دعان

همونان که سر آقا رو باتکبیر میارن

آره انگار واقعیت همینه بخوای نخوای

همینان که کربلا کشته هارو زیر میارن

یتیمایی که نمک خورده مرتضی بودن

یه روزم خرما و نون برای تحقیر میارن

چه جوری بگم که این مردای بی غیرت پست

چه بلایی به سر زینب دل گیر میارن




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر


امشب حیدر
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 89 شهریور 8
زمان : ساعت 9:13 عصر

تا طبیب امشب سر شیر خدا وا میکند

باغی از آلاله را زینب تماشا می کند

قطرهء اشکی فرومی افتد از چشم حسن

مجلس امن یجیبی باز بر پا می کند

یک طرف بنشسته سالار شهیدان جهان

با دعا بهر شفا خود را تسلا می کند

آن طرف عباس دور از چشم گریان همه

تا ببیند روی بابا را تقلا می کند

دست او لرزان،رخش مهتاب و زخمش بس عمیق

باز بهر حال زینب درد حاشا می کند

التماسی مثل اینکه ای پدر با من بمان

چشم زینب از پدر امشب تمنا می کند

پیرهن چسبیده بر بستر زحجم لخته خون

آدم امشب  یاد حال و روز زهرا می کند

امشبه حیدر شبیه روضه های فاطمست

پای روضه زینب کبریست غوغا می کند

از صدای ناله وا غربتای کوفیان

درد و غم در سینه جن و ملک جا می کند

برشفای مرتضی تنها نه مردم در زمین

حضرت جبریل هم در عرش نجوا می کند

زیر لب گوید طبیب این جمله (حیدر رفتنی ست)

لیک بهر گفتن این راز پروا می کند




برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید


شرح فراق-نوزدهم ماه مبارک رمضان
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : شنبه 89 شهریور 6
زمان : ساعت 5:10 عصر

باز امشب مرغ طبعم لب زهم وا می کند

شرح مسجد رفتن امروز آقا می کند

بس که سنگین است این موج مصیبات عظیم

نقل هر مصراع آن پشت قلم تا می کند

الغرض بگشود حیدر تا که درب خانه را

عزم مسجد رفتنش با نام زهرا می کند

هر قدم تسبیح گویان سوی مسجد شد روان

عرش و فرش است اینکه از غم نای و نجوا می کند

بر مناره ایستاده معنی خیر العمل

صوت زیبای اذانش باز غوغا می کند

رو به محراب نیایش ایستاده روح دین

وقت وصل است و نماز خویش بر پا می کند

در قیام و در قعود و در رکوع و در سجود

همچو مجنون آن به آن او یاد لیلا می کند

نا گهان ملعونی از نسل زنا زائیدگان

می کشد شمشیر و قصد جان مولا می کند

ضربتی بر فرق حیدر می زند کز سوز آن

شعله ها جا دردل دریا و صحرا می کند

جز شهادت نیست پایان کمال عدل و داد

مرتضی با خون خود این نکته امضا می کند

نغمه فزت و ورب الکعبه را سریست که

کربلا با حضرت عباس معنا می کند






برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید



مرجع دریافت قالب ها و ابزارهای مذهبی
Design By : Ashoora.ir


 

پایگاه جامع عاشورا