کاش درس عشق از بر می شدیم
درصبوی عشق ساغر می شدیم
کاش بهر مهدی صاحب زمان (عج)
تا جوان هستیم اکبر می شدیم
برچسب ها: حضرت علی اکبر(ع) (1)، | نظر
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : پنج شنبه 89 تیر 31
زمان : ساعت 12:45 عصر
کاش درس عشق از بر می شدیم برچسب ها: حضرت علی اکبر(ع) (1)، | نظر نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : سه شنبه 89 تیر 29
زمان : ساعت 5:57 عصر
عاقبت تمثال احمد پرده از رخ وا نمود گوئیا پرده بر افتادست زاسرار شهود دست افشان پای کوبان کائنات و عرش و فرش انبیا و اولیا گرد قماطش در قعود مست و مدهوش از شعف باد صبا بازلف باز موج دریاها زشادی در فراز و در فرود سایه بان روی ماه او بود بال ملک آینه دار جمال دلکشش کل وجود اهل بیت مصطفی مشغول ذکر ان یکاد مجمرش خورشید و خیل انجمش اسپند و عود حوریان دامنکشان اطراف مهدش در طواف درجنان جمع ملائک زین تجلی در سجود یارب این زهراست یااحمد،علی یا مجتبی است می نگنجد وصف حسن روش در گفت و شنود تا سحرگه بانک سبحان الله آید زآسمان گوش دل بگشای و بشنو ازدل و جان این سرود گر زلیخا گشته خاطر خواه روی یوسفی کن تماشا اکبر از یعقوب و یوسف دل ربود می زند فریاد اسرافیل بر طاق فلک مژده بادا عاصیان رحمن در رحمت گشود منتظر گر درسرت شوق وصال یار هست این بدان باید جوانی را فدای جان نمود برچسب ها: حضرت علی اکبر(ع) (1)، | نظر بدهید نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : جمعه 89 تیر 25
زمان : ساعت 6:28 عصر
امشب تمام آسمان در اختر افشانی بود شهر مدینه روشن از انوار رحمانی بود جبریل هم اندر جنان مست غزل خوانی بود نور خدا اندر بر بانوی ایرانی بود موسی کنار خانه اش مشغول در بانی بود سجاد آل مرتضی تمثال احمد آمده زین عباد الله در آل محمد آمده برخیز و از میلاد او پرگل همه صحرا ببین اندر زلال چشم او گل خنده شه را ببین بر صفحه پیشانیش انوار یازهرا ببین بر روی لبهای حسن الحمد لله را ببین ریحانه ای خوش عطر و بو زانفاس سرمد آمده زین عباد الله در آل محمد آمده صهبای عیش عاشقان بار دگر در جوش شد ساقی مستان ولا زین باده خود مدهوش شد گهواره گردان علی ماه علم بردوش شد ذرات کل کائنات اینک سراپا گوش شد از نغمه داوودیش هر نغمه ای خاموش شد آنکو مناجات شبش الحق سرآمد آمده زین عباد الله در آل محمد آمده امشب به بال معرفت تا کوی او پر می زنم همچون کبوتر پر سوی شهر پیمبر می زنم با گل در بیت حسین ابن علی در می زنم تا از کرم دستم بگیرد در مکرر می زنم گر وا نشد بر روی من با نام حیدر می زنم باب مراد عالم از خلد مخلد آمده زین عباد الله در آل محمد آمده خلق پیمبر خوی او،همچون علی ابروی او زهراست رنگ و بوی او،چون مجتیی گیسوی او مثل حسین فاطمه زیباست ماه روی او چون زینب کبراستی گویا قد دلجوی او الحق اباالفضلی بود چشمان چون جادوی او باشد نود هم پیش ما چون بهر ما صد آمده زین عباد الله در آل محمد آمده برچسب ها: امام سجاد(ع) (1)، | نظر نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 89 تیر 14
زمان : ساعت 12:41 عصر
یارب به زندان بلا برلب رسیده جان من اشک غریبی می چکد پیوسته بر دامان من زنجیر و کند وسلسله،دشنام و رقص و هلهله عالم ندیده ظالمی مانند زندانبان من وقت سحر سیلی خورم،یاد از رخ نیلی کنم افطار با مشت و لگد سندی کند احسان من رسم اسارت نیست این ،کم از جسارت نیست این این فتنه ها که سر زندازخصم بد پیمان من باب مراد عالمم،گرچه اسیر ظالمم هرقفل بسته در جهان باز است با دستان من گر چه به محبس بسته ام،رنجور و زار و خسته ام اما تمام انس و جن گوشند بر فرمان من می آزماید او چرا باسنگ شهوتها مرا غافل بود از اینکه چون آهن بود ایمان من رقاصه وارد شد به من،بگذشت چندی زین سخن از آنهمه مهجوریم او هم شده حیران من آنقدر از غم تا سحر، می ریخت اشکم از بصر تاعاقبت زهر جفا آمد کند درمان من باید که ناله کم کنم،کمترفقان ازغم کنم زیرا که امشب از جنان زهرا بود مهمان من برچسب ها: امام کاظم(ع) (1)، | نظر بدهید نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : شنبه 89 تیر 12
زمان : ساعت 8:26 عصر
باشهیدان آنکه پیمان بسته است کی زدشنام حسودان خسته است آنکه زلفش زد به عاشورا گره رشته حب از جهان بگسسته است الذین آمنو!بی صالحات حبل قرب حضرتش بگسسته است عاشق مولا شدن با حرف نیست آنکه شد مرد عمل وارسته است ای برادر قائدین را کن رها مرد ره آن نیست کو بنشسته است معنی انا هدیناه السبیل این بود راه خدا برجسته است بی گمان اندر صراط حق بود آنکه دل را بر ولایت بسته است برچسب ها: شهدا (8)، | نظر بدهید نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : پنج شنبه 89 تیر 3
زمان : ساعت 12:43 عصر
سالکان را پیر رو رهبر حیدر است شاهدان را شمس دلبر حیدر است نیست کس را در جهان این منزلت معنی نفس پیمبر حیدر است من چه گویم از مقام و منسبش صاحب صهبای کوثر حیدر است در مقام او همین بس تا به حشر همسر زهرای اطهر حیدر است آیه کوثر اگرچه فاطمه است معنی آیات دیگر حیدر است آنکه بهرش روز میلاد از شعف کعبه را دیوار شد در حیدر است از ازل تا نفخه روز حساب آنکه باشد سر اکبر حیدر است در شب معراج احمد هم بدید آنکه دارد تاج بر سر حیدر است او خدا نبود ولی در مرتبت حضرت حق پای تا سر حیدر است مالک دیوان و لوح و عرش و فرش صاحب محراب و منبر حیدر است در سماء ارباب کل کائنات در زمین مولای قنبر حیدر است او که بانام عظیم الاعظمش می توان تا عرش زد پر حیدر است آنکه را بسته است در ادراک او حضرت جبریل را پر حیدر است آنکه انفاس خوشش بگرفته است سبقت از هر عود و عنبر حیدر است پهلوانی که مرام و مسلکش می شود عباس پرور حیدر است جاهد نستوه مرهب کش علیست آنکه از خیبر کند در حیدر است لیک در نزد یتیمان از خضوع روی چون یاقوت احمر حیدر است بعد پیغمبر کسی که روز حشر انس و جن را هست داور حیدر است آنکه را امید دارد منتظر گیردش در قبر دربر حیدر است برچسب ها: امام علی(ع) (10)، | نظر بدهید |