سبک:ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاریست(افتخاری)
ای ماه خوب خدا ماه دعا خدانگهدارت
دارم تا سال دگر در دل خود وعده دیدارت
رفتنت سوزانده دلم
مهرت تو در آب و گلم
بار جرمم کم نشده
پیش اربابم خجلم
دگر نمانده راه – کشم ز هجرت آه
بنگر در تاب و تبت طی شده روز و شبم
العفو و ذکر فرج مانده به روی لبم
بود به روی لب – اغفر لنا یارب
همچون مرغی زغمت سر ببرم زیر پر حسرت
قدرم بگذشت و نبودم به خدا لایق این رحمت
رفتی و قلبم بشکست
غصه در جانم بنشست
اشک حسرت بر رخ من
دست غفلت بر روی دست
غمم کجا ببرم – که می روی زبرم
در غفلت شد سپری روزو شب وهم سحر
جان زهرا و علی کن از من دون درگذر
بود به روی لب – اغفر لنا یا رب
آخر از بار گنه پیش همه مشت دلم وا شد
از بهر جرم و خطایم به فغان یوسف زهرا شد
کو نشان بندگیم
کوه سر افکندگیم
گشته ای عصیان و گناه
موجب شرمندگیم
دگر زکویم رفت – که آبرویم رفت
آه از این غفلت وبی مهری و بی غیرتی
آه از این ذکر فرج بر لب و بی همتی
به دل چه بد عهدی – به لب بیا مهدی
برچسب ها: مناجات (7)، | نظر بدهید