نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 92 خرداد 13
زمان : ساعت 11:37 عصر
بگیر از من این نیمه جان مرا
ز من بشنو آه و فغان مرا
من آن مرغ باغ بهشتم که خصم
در آتش فکند آشیان مرا
رهایم کن از بند این خاکدان
که سندی بریده امان مرا
گرفت آن چنانم به باد کتک
که بشکسته چند استخوان مرا
همان استخوانی که بیرون زده
ربوده زمن خواب و نان مرا
مرا می زند تازیانه و بعد
دهد ناسزا خاندان مرا
و آنقدر قوت و غذایم کم است
که برده زجسمم توان مرا
همان تکه نانی که آورده است
پر از زخم کرده دهان مرا
چنان آب گشته تنم در قفس
که دیگر نیابی نشان مرا
زبس بر زمین جُسته ام مرگ را
ببین قد مثل کمان مرا
شرار عطش خیز زهرجفا
بسوزد همه دودمان را
خدیا نصیب بدان هم مکن
کسی مثل این میزبان مرا
برچسب ها: امام کاظم(ع) (3)، | نظر