سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
گریه کرده ایم
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 91 اردیبهشت 4
زمان : ساعت 11:48 صبح

عمری زداغ ماتمتان گریه کردهام
در فاطمیه غمتان گریه کردهایم
زانوی غم به سینه فشردیم وهم نوا
با همسر مکرمتان گریه کردهایم
از شام گاه تا سحر آهسته مثل شمع
بر این عروج کم کمتان گریه کردهایم
هر شب میان صحن حسینیه همچو ابر
بر گریه های نم نمتان گریه کردهایم
هر روز پای چرخش این چرخ آسیاب
با ناله دمادمتان گریه کردهایم
با یاد چادری که دمی پس نرفته بود
همراه بغض محرمتان گریه کردهایم
عمری ست پا به پای حسن بین کوچهها
برقد و قامت خمتان گریه کرده ایم
ما قرنها چو آدم و نوح نبی و خضر
بر عمر کوته و کمتان گریه کردهایم

***
این روزها اجازه گرفتیم از شما
حتی اگر محرمتان گریه کردهایم




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


سرم درد می کند
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : پنج شنبه 91 فروردین 31
زمان : ساعت 3:0 عصر

از سوز اشک چشم ترم درد می‌کند

درهم شکسته بال و پرم درد می‌کند

زآن ضربه ای که دامن حیدر زمن ستاند

دستم عجیب کرده ورم درد می‌کند

راز میان مرگ من و محسن مرا

از زن بپرس چون کمرم درد می‌کند

از آن کشیده ای که به رویم نواخت آه

بعد از سه ماه باز سرم درد می‌کند

هر عضو صورتم که در سمت راست هست

هر دم زکوچه می‌گذرم درد می‌کند

هم پای چشم و گونه و هم گوشه لبم

از بغض خصم بد گهرم درد می‌کند

حق رسالت نبوی شد عجب ادا

هر جا که بوسه زد پدرم درد می‌کند

ای کاش زینبم نبرد بو که شانه‌ام

وقتی که گیرمش ببرم درد می‌کند

راحت نمی‌توان که به یک دست شانه زد

زینب ببخش کآن دگرم درد می‌کند

این زخم باز سینه امانم بریده است

بس که زشام تا سحرم درد می‌کند

از لحظه ای که محسنم از من جدا شده

قلبم زغصه پسرم درد می‌کند

هرچند کوه دردم و مجروح کینه‌ها

از غربت علی جگرم درد می‌کند

-

 

 




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


کاش اینچنین نباشد
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : یکشنبه 91 فروردین 27
زمان : ساعت 12:48 صبح

نیلی است روی چون ماه کاش اینچنین نباشد

یاس و شراره آه کاش اینچنین نباشد

گلبرگ وضرب سیلی خورشید و رنگ نیلی

زهرا و زخم جانکاه کاش اینچنین نباشد

بر بانوی حزینه درکوچه مدینه

بگرفته دشمنش راه کاش اینچنین نباشد

دور از دوچشم حیدر برروی ماه مادر

آثار ضرب ناگاه کاش اینچنین نباشد

درزیر دست وپاگم پیش نگاه مردم

آنهم حبیبه شاه کاش اینچنین نباشد

خورشید کل افلاک شرح حدیث لولاک

تشییع در شبانگاه کاش اینچنین نباشد

باب مراد عالم باسینه ای پر از غم

سر مینمود درچاه کاش اینچنین نباشد




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


بیمار بی عیادت
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : جمعه 91 فروردین 11
زمان : ساعت 4:7 عصر

 

بیماربیعیادتشهرمدینهام 

کشتیشکستخوردهامواجکینهام 

آئینهحقمکهزسنگجفایخلق

سرتابهپاترکشدهاینآبگینهام

باآنکهصبرمیکنمودمنمیزنم

ازشکوهلببهلبشدهقلبحزینهام

دیریستکزنگاهترمخوابرفتهاست

چندیستباغروبوخزانهمقرینهام

پیراهنمشدستگلستانسرخوزرد

ازگریههایخندهاینزخمسینهام




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


ماه مجلس
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : یکشنبه 90 خرداد 1
زمان : ساعت 4:14 عصر

 

 

سحر گهان که چمن بی قرار بلبل بود

مشام باد صبا پر زعطر سنبل بود

قنوت دست  نبی غرق در توسل بود

به لب شکوفه تسبیح در تغزل بود

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده مارا انیس و مونس شد

زشوق دیدن او غنچه زد گریبان چاک

فتاده ولوله ای در حوالی افلاک

نهاد نور سماوات تا قدم بر خاک

نمود جلوه حدیث شریفه لولاک

خدا به خاطر خلق صدیقه اطهر

نموده خلق جهان ومحمد و حیدر

جمال دلکش رویش بود خدا منظر

زبعد آمنه بر مصطفی بود مادر

جز او کجاست کسی هم قرینه حیدر

ولی شناس و ولی یاور و ولی پرور

خدا ببین که چه منت نهاده بر سرمان

اجازه داده خطابش کنیم مادرمان

انیس و هم نفس فاتح حنین آمد

سرور قلب نبی فخر عالمین آمد

عزیز جان حسن مادر حسین آمد

دبیر مکتب و الگوی زینبین آمد

به وصف جلوه حسنش بس اینکه او حوراست

ثبوت درس جهادش قیام عاشوراست




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر بدهید


به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س)
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : پنج شنبه 89 اسفند 26
زمان : ساعت 6:9 عصر

با هرم هر نفس ز فراسوی سوخته

آید صدای ناله از آن کوی سوخته

ساقی کنار میکده افتاده از نفس

دور و برش پر از خم مینوی سوخته

جویی زاشک بر تن رخساره اش روان

رویش زفرط گریه چنان جوی سوخته

یک گل ستان پر از گل یاس محمدی

اما بجای عطر گلش بوی سوخته

نفس نبی و سینه بریان ز درد و داغ

یاس نبی و سینه و بازوی سوخته

از شام غسل بهر علی یادگار ماند

دست شکسته ,صورت و پهلوی سوخته

طوفان شد و رسید مصیبت به کربلا

در خیمه ها به پاست هیاهوی سوخته

تاکربلا دوید همان آتش جفا

ناگه رساند پنجه به گیسوی سوخته

آنشب لباس دخترکی گر گرفته بود

لرزان میان دشت چو آهوی سوخته

در کورنای شام تنش سوخت همچو شمع

از او نمانده بیش ز سوسوی سوخته

میزان روز حشر بود دست فاطمه

ماییم و روز حشر و ترازوی سوخته

فرداکه مردمان همه از هم فراریند

چشم امید ماست به بانوی سوخته

 




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر


علت هستی
نویسنده : یاسر رحمانی
تاریخ : دوشنبه 89 اردیبهشت 27
زمان : ساعت 12:9 عصر

الا ای علت هستی-بکش روی سرم دستی

خدارو شکر که می تونم -بگم تو مادرم هستی

بی تو از زندگی سیرم-غم تو می کنه پیرم

می دونم آخرش مادر -میون روضه می میرم

اگه خارم اگه پستم-اگه عبد بدی هستم

ولی خوب اینو می دونم-می گیری آخرش دستم

نشد تو کوچه ها باشم-یا که کرببلا باشم

ولی آخر میاد اون روز-که سرباز آقا باشم

شکسته حرمتت مادر-فدای غربتت مادر

دعاکن تا بیام یک روز-کنار تربتت مادر

اگه بردن امامت رو-شکستن احترامت رو

نخور غصه یه روز میاد-می گیریم انتقامت رو




برچسب ها: حضرت زهرا(س) (20)، | نظر



مرجع دریافت قالب ها و ابزارهای مذهبی
Design By : Ashoora.ir


 

پایگاه جامع عاشورا